دوستت دارم…
از طلوع عشق… تا.. غروب سرنوشت…
+نوشته
شده در پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, ;ساعت19:36;توسط میثم ; |
|
این کلافـگی تمومـی ندارـه
اما دیگـه توانـی واسه ادامه نمونده
سکوت میکنم شاید…
+نوشته
شده در پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, ;ساعت19:35;توسط میثم ; |
|
من تو را…
به قلبم قول داده ام.. نگذار بدقول شوم…
+نوشته
شده در پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, ;ساعت19:33;توسط میثم ; |
|
دنیایم را میدهم برای لبخندت…
هراسی نیست.. شاد که باشی دنیا از آن من است…
+نوشته
شده در پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, ;ساعت19:31;توسط میثم ; |
|
عجب دنیایی شده.. کوچه ها را بلد شدم.. مغازه ها را.. و رنگ چراغ قرمزها.. حتی جدول ضرب را.. و دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم..!! اما گاهی میان آدم ها گم میشوم.. آدم ها را بلد نیستم هنوز.
+نوشته
شده در پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, ;ساعت19:29;توسط میثم ; |
|
به هرکسی که می رسی ، می گوید :
آدم فقط یکبار عاشق می شود ..
دروغ است …
تو باور نکن …
مثلاً خود من ، هرروز ، دوباره ، عاشقت می شوم … میناجانم!!!!!
+نوشته
شده در پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, ;ساعت19:28;توسط میثم ; |
|
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم..
یکی از آن گریه های شیرین کودکی ام را پس بده.
+نوشته
شده در پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, ;ساعت19:27;توسط میثم ; |
|
اگه انگور سیاه بودی ازت شرابی میساختم…
که تا آخر عمر مست تو باشم…
+نوشته
شده در پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, ;ساعت19:25;توسط میثم ; |
|
برای پیری …
عصا نمی خواهم.. عصایم باش …
تو را می خواهم..
+نوشته
شده در پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, ;ساعت19:21;توسط میثم ; |
|
کاش..
اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه “حالت چطوره” ؟ و تو جواب میدی خوبم… کسی باشه محکم بغلت کنه و آروم توی گوشت بگه میدونم خوب نیستی…!
+نوشته
شده در پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, ;ساعت19:20;توسط میثم ; |
|