مسیر جاده بازه روبم اما.. برای دل بریدن از تو دیره من از تو راه برگشتی ندارم.. به سمت تو سرازیرم همیشه خودم گفتم یه راه رفتنی هست.. خودم گفتم ولی باور نکردم
کسی که رفتنو باور نداره.. اگه مرد سفر باشه نمیره
تو میدونی اگه از من جداشی.. منم که سمت تو میرم همیشه
دارم میرم که تو فکرم بمونی.. دارم میرم دعا کن برنگردم
+نوشته
شده در یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:, ;ساعت19:33;توسط میثم ; |
|
دلخوش به این بود تو هم گاهی کنار پنجره هر شب با کلی اشتیاق زُل میزدم به آسمون
ماه و تماشا میکنی با کولهباری خاطره
فرصت نمونده واسۀ ابراز احساس جنون
+نوشته
شده در یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:, ;ساعت19:32;توسط میثم ; |
|
ساده بودی مث سایه .. مث شبنم رو شقایق بی تو شب دوباره آینه .. روبروی غم گرفته واژه رنگ زندگی بود .. وقتی تو فکر تو بودم وقت راهی شدن تو .. کفترا شعرامو بردن رفتی و شب پر شد از من .. از من و دلواپسیها واژه رنگ زندگی بود .. وقتی تو فکر تو بودم
مث لبخند سپیده .. مث شب گریهی عاشق
پنجره بازه به بارون .. من ولی دلم گرفته
عطر گل با نفسم بود .. وقتی از تو میسرودم
چشام از ستاره سوختن .. منو به گریه سپردن
رفتی و منو سپردی .. به زوال اطلسیها
عطر گل با نفسم بود .. وقتی از تو میسرودم
+نوشته
شده در یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:, ;ساعت19:29;توسط میثم ; |
|
من و انتظار و کابوس تنهایی..
دارم آینه ها رو گم میکنم کم کم.. نگو از تو چشمام چیزی نمیخونی.. اگه این بهارم برنگردی خونه.. منو رها کن از این فکر تنهایی.. دارم از خودم با فکر تو رد میشم.. نگو از تو چشمام چیزی نمی خونی.. اگه این بهارم برنگردی خونه.. منو رها کن از این فکر تنهایی.. منو رها کن از این فکر تنهایی..
من و حس اینکه هر لحظه اینجایی
تو رو هر طرف رو میکنم، میبینم
تو که لحظه لحظه حالم رو میدونی
دیگه چیزی از من یادت نمیمونه
تو نرفتی، نه تو هنوزم اینجایی
دارم عاشقی رو با تو بلد میشم
تو که لحظه لحظه حالم رو میدونی
دیگه چیزی از من یادت نمیمونه
تو نرفتی، نه تو هنوزم اینجایی
تو نرفتی، نه تو هنوزم اینجایی
+نوشته
شده در یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:, ;ساعت19:23;توسط میثم ; |
|
بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیده ای اگر که اعتماد تو به دست این و آن کم است به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کن ترا به شعر می کشم چو واژه پیش می روی تو در شب تولدت به شعله فوت می کنی اگر کسی در دل توست بگو کنار می روم
برای من فقط بگو خواب بدی که دیده ای
تکیه به شانه ام بده که مثل صخره محکم است
جام به جام من بزن جام مرا تو نوش کن
مرگ فرا نمی رسد تو تازه خلق می شوی
به چشم من که می رسی فقط سکوت می کنی
گناه کن به جای تو بر سر دار می روم
+نوشته
شده در یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:, ;ساعت19:21;توسط میثم ; |
|
دنیای ما اندازه هم نیست دنیای ما اندازه هم نیست دنیای ما اندازه هم نیست تو فکر یه آغوش محکم باش
من عاشق بارون و گیتارم
من روزها تا ظهر میخوابم
من هر شبُ تا صبح بیدارم
من خیلی وقتا ساکتم، سردم
وقتی که میرم تو خودم شاید
پاییز سال بعد برگردم
میبوسمت اما نمیمونم
تو دائم از آینده میپرسی
من حال فردامم نمیدونم
آغوش این دیوونه محکم نیست
صد بار گفتم باز یادت رفت
دنیای ما اندازه هم نیست
+نوشته
شده در یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:, ;ساعت19:18;توسط میثم ; |
|
اگه من عاشق دیوار بودم .. ترک میخورد و یه پنجره میشد اگه تنهاییمو به شب میگفتم .. همه شهرو برام بیدار میکرد نشون میدی به من بیاعتنایی .. تو رو میخوام ولی به چه بهایی!؟ منم اونکه میون شب تیره .. نتونست هیچکی نادیدهم بگیره! میرم جایی که گریهم بیصدا شه .. فراموش کردنم آسون نباشه
اگه غم چشامو آینه میدید .. دلش درگیر این منظره میشد
اگه با کوه درددل میکردم .. صدامو لااقل تکرار میکرد
شاید با مهربونی زیادم .. خودمو اشتباه توضیح دادم!
همونکه با نگاهش به تو فهموند .. میشه مغرور بود اما نرنجوند!
از این تقدیر میلرزه وجودم .. من امتحانمو پس داده بودم
+نوشته
شده در یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:, ;ساعت19:14;توسط میثم ; |
|
من از عشق گفتم
تو مدل ماشینم را پرسیدی
من از محبت گفتم
تو محل زندگیم را پرسیدی
من از دوست داشتن گفتم
تو وضعیت حسابِ بانکیم را جویا شدی
من از ارزش ها گفتم،ارزش هایی که قیمت ندارند،امّا تو
تو قیمت ارزش ها را با اهن و کاغذ برابر کردی . .
+نوشته
شده در یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:, ;ساعت19:12;توسط میثم ; |
|
یک روز یک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خیابانی عبور میکردند
جلوی ویترین یک مغازه می ایستند
دختر:وای چه پالتوی زیبایی
پسر: عزیزم بیا بریم تو بپوش ببین دوست داری؟
وارد مغازه میشوند دختر پالتو را امتحان میکند و بعد از نیم ساعت میگه که خوشش اومده
پسر: ببخشید قیمت این پالتو چنده؟
فروشنده:360 هزار تومان
پسر: باشه میخرمش
دختر:آروم میگه ولی تو اینهمه پول رو از کجا میاری؟
پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش
چشمان دختر از شدت خوشحالی برق میزند
دختر:ولی تو خیلی برای جمع آوری این پول زحمت کشیدی میخواستی گیتار مورد علاقه ات رو بخری
پسر جوان رو به دختر بر میگرده و میگه:
مهم نیست عزیزم مهم اینکه با این هدیه تو را خوشحال میکنم برای خرید گیتار میتونم 1سال دیگه صبر کنم
بعد از خرید پالتو هردو روانه پارک شدن
پسر:عزیزم من رو دوست داری؟
دختر: آره
پسر: چقدر؟
دختر: خیلی
پسر: یعنی به غیر از من هیچکس رو دوست نداری و نداشتی؟
دختر: خوب معلومه نه
یک فالگیر به آنها نزدیک میشود رو به دختر میکند و میگویید بیا فالت رو بگیرم
دست دختر را میگیرد
فالگیر: بختت بلنده دختر زندگی خوبی داری و آینده ای درخشان عاشقی عاشق
چشمان پسر جوان از شدت خوشحالی برق میزند
فالگیر: عاشق یک پسر جوان یک پسر قدبلند با موهای مشکی و چشمان آبی
دختر ناگهان دست و پایش را گم میکند
پسر وا میرود
دختر دستهایش را از دستهای فالگیر بیرون میکشد
چشمان پسر پر از اشک میشود
رو به دختر می ایستدو میگویید :
او را میشناسم همین حالا از او یک پالتو خریدیم
دختر سرش را پایین می اندازد
پسر: تو اون پالتو را نمیخواستی فقط میخواستی او را ببینی
ما هر روز از آن مغازه عبور میکردیم و همیشه تو از آنجا چیزی میخواستی چقدر ساده بودم نفهمیدم چرا با من اینکارو کردی چرا؟
دختر آروم از کنارش عبور کرد او حتی پالتو مورد علاقه اش را با خود نبرد.
+نوشته
شده در یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:, ;ساعت19:7;توسط میثم ; |
|
بی وفا !
این روز ها نه مجالی برای دلتنگی دارم !
و نه حوصله ات را . . .
ولی با این همه ، گاه گاهی دلم هوای تو را می کند . . .
.
+نوشته
شده در یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:, ;ساعت18:58;توسط میثم ; |
|