تمومه
دیگه تموم شد! نمی ذارم خوردم کنی! زیر پاهات لهم کنی! قلبمو هزار تیکه کنی... بعد من بدو بدو پاشم تیکه های قلبمو جمع کنم و انقدر کنار هم نگهشون دارم تا دوباره بچسبن به همدیگه اما بعدش باز با هر تپشش بیشتر دلم برات تنگ بشه! بعد تو مثل یه عروسک باهام بازی کنی و خوش باشی اما بعد از یه مدت بازم این دل کوچیکمو بشکنی.... من فقط 15 سالمه. به تو اعتماد کرده بودم. فکر کردم موندنی هستی! فکر کردم پشت و پناهم میشی تو این دنیا ی پر از گرگ... اما رفتی و منو از قبل تنها تر کردی.... حالا اگه برگردی بازم میشم مثل قبل... به همون ابلهی... به همون سادگی و زود باوری... باورت میکنم... خودمم نمی دونم چمه... اون سوگل قبلی نیستم! اون دختربچه ی شاد و امیدوار نیستم....
نظرات شما عزیزان:
+نوشته
شده در جمعه 9 فروردين 1392برچسب:, ;ساعت17:13;توسط میثم ; |
|